اگر تا یک دهه پیش افزایش شکافهای طبقاتی را میشد از دور دور خودروهای لاکچری جماعت برخوردار در خیابانهای بالای شهر پایتخت متوجه شد حالا این فاصله عظیم در جایجای زندگی روزمره و فضای زیستی پیرامونمان قابل مشاهده است. نه در وضعیت خوراک و مسکن و درمان و آموزش که حتی با گشتی در آمارهای مربوط به فراغتهای معمولی همچون سفر میتوان متوجه شد که در حالی هر روز به حجم تفریحات طبقه برخوردار جامعه اضافه میشود که این امکان برای طبقه آسیبپذیر رو به غیرممکنشدن میرود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم؛ هر چند آمارهای موجود در رابطه با توزیع سفر خانوارهای ایرانی طی یک دهه گذشته نشان از آن دارد که به تعداد سفرها افزوده شده، اما با کمی دقت میتوان متوجه شد با وجود افزایش کمی از کیفیت سفرها به شکل قابل توجهی کاسته شده است.
حکایت تلخ آمارهای تازه مرکز پژوهشهای مجلس این است که این افزایش سرانه گردشگری داخلی هم بیشتر متعلق به خانوارهایی بوده که پیشتر هم به سفر رفتهاند! به این معنا که سازوکارهای توزیع سفر برای خانوارها بهگونهای صورت نگرفته که در دسترس همگان قرار گیرد. همان خانوارهای به سفر رفته هم تغییرات معناداری در نوع سفرهایشان صورت دادهاند که همه آنها مبتنی بر افزایش چشمگیر مشکلات اقتصادی است.
به عنوان مثال آنها کمتر در اقامتگاهها سکونت داشتند، از حجم سفرهای تفریحی به انگیزه گردش کم کردهاند و انگیزه اصلی درصد قابل توجهی از مسافرت بازدید دوستان و اقوامشان در شهرهای مختلف بوده است. در این راستا زیرساختی برای سهولت سفر کمبرخورداران ایجاد نشده به این معنا که آنها که خودروی شخصی ندارند همچنان مجبورند با صرف هزینه بیشتری به سفر بروند چراکه شبکه حمل و نقل عمومی با افزایش کمی سفرها هیچ توسعهای نداشته در حالی که هزینه خدمات را افزایش داده است.
همین یک نمونه نشان میدهد سفر از سبد آن عده از شهروندانی که خودروی شخصی ندارند به نوعی حذف شده است. با تداوم این رویه سفرهای داخلی به عنوان یک فراغت معمولی هم به یک کالای لاکچری تبدیل میشود، بستری تازه و مهیا برای تفاخر اقلیت برخوردار به جماعت اکثریت گرفتار، آن هم در پیش چشم مسوولانی که آمارهای موجود حاصل عملکرد آنهاست.